7 روز هفته - 8 صبح الی 20

شکل گیری کارگاه آموزشی کاربردی انضباطی

وقتی ازکارگروه انضباطی صحبت
میشه…بایدباشه تایه گوش زدی
باشه برای یک سری ازافراد،که نظم وقوانین وحرمت هاکوچک می پندارند.ودلیل بعدی که من
فکرنکنم که اومدم اینجاومی تونم اعلام رهایی کنم،تیپرکنم،
مصرف کنم هرکاری که دلم بخوادانجام بدم هیچ اتفاقی هم
نیفته.یه حدی داره تابه تشخیص عزیزان کارگروه انضباطی احضارمیشن واونجایک سری صحبت هاانجام میشه
این کارهم مرحله ای هست.
اونجاباافرادخیلی بااحترام برخورد
میشه،خیلی محترمانه گوش زدداده میشه.که اگرهدفت اینکه
بیایی شربت بخوری بعدموادمصرف
یامی خوایی رهایی شی بعدموادمصرف کنی،ویامیخوایی بی احترامی کنی،یامیخوایی سرخانوادروشیره بمالی تاخانواده
سکوت کنن اینجاجاش نیست..
اگراون کارگاه انضباطی نبودومن
نمی رفتم شایدتابه این مسیر نمیومدم.منه مصرف کننده تمام عمرم بابی نظمی سپری شد.
هیچ وقت توزندگیم نظم رو احساس نکرده بودم.قبل ازورود
به این جمعیت.فکرنمی کردم که
آدم محترمی باشم،می تونم اعتبارداشته باشم،می تونم رها
باشم وازرهایی خودم لذت ببرم
ایناروواقعأنمی دونستم.فکرمی
کردم لذت فقط تومصرف و نعشگی هست.همیشه فکرمی کردم که باپرخاشگری حرف میزنم وهمه باصدای من ساکت
میشن لذته!!!!والان هم باید
خیلی روشخصیت خودمون کارکنیم که به اون انسان ایدال
برسیم.هیچ انسانی کامل نیست
ماهمه اومدیم به این جهان تابه
یه پختگی برسیم.خیلی اتفاق های خوب وبدبرامون میفته.
خیلی بالاپایین میشیم.تااینجا
آموزش بگیریم وکارغلط خودمونو
هی تکرارکنم.بایدخواست داشته
باشیم به همراه آموزش وگرنه
هیچ اتفاق خاصی برام نمیفته
درگذشته نگرشم غلط بود.به
هرچیزی که فکرمیکردم ونگاه
میکردم غلط بود.بایدآموزش بگیرم ودیدگاه خودموتغییربدم
تابتونم انسان منظمی باشم،تا
بتونم بانظم زندگی کنم ولذت
بانظم زندگی کردن روهم بچشم.
بی نظم بودن هیچ چیزبجز
استرس،حال خراب نداشت.
همیشه یک ربع به شروع کارگاه
آموزشی بایدحضورداشته باشم
این می تونه شروع کارباشه..
وقتی من نفس خودموتربیت کردم وطبق برنامه بلدراه انجام
دادم یجورایی رویه نظم خودم
کارمی کردم.همه کارهای این
مجموعه رویه نظم هست.
یکی ازدلیل های تیپراین بود
که نظم به زندگیم برگشت.
ساعت بیداری وخواب تنظیم
شد.هیچ کسی به یک باره منظم
نمیشه وتغییرنمی کنه…قدم به قدم صورت میگیره.اون آگاهیه حاله خوب داره.این مجموعه دوتاارمغان داشت برام یکیش رهایی وکه ازمصرف موادرهاشدم
دوم آگاهی نصبی تااون حدی که
خودم دارم تلاش می کنم.کمک
کردن به بهترزندگی کردنم.
این کارگاه آموزشی کاربردی هرگروهی یه چهارچوب ویه حریمی داره،حرمت وقوانینی داره
اگرم پاازاین قوانین بیرون بزاری
سروکارت باگروه انضباطی هست
چندمرحله داره وبایدبه پیشنهاد
کارگروهی انجام بشه ودرآخر
اخراج…من یه خانواده اینجابه
دست آوردم وهیچ وقت نمی
خوام که ازدست بدم.فکرمیکردم
کمک میکنن شایدبعدأیه چیزی
ازمن بخوان…مگه میشه انسان
اینقدربی ریا باعشق پاک بیادو
بغلت کنه وسرویس بده کمک
کنه راه کاربده…..
ولی به مورورکه رفتیم جلودیدیم
که هیچ خبری نیست همش عشق بود…همون عشق جای پامومحکمترکرداینجاروبیشتر
دوست داشته باشم چندین نفر
روبرای خودم الگوقراربدم.ازهر کسی هرخصلتی که دوست داشتم الگوبرداری میکردم.
پس بایدبه یه نتیجه ای برسیم
ویه اتفاق خاصی وتغییربزرگی
تویه زندگیمون ایجادبشه.حرف
وعمل مون یکی باشه

ارسال نظر