شرایط به معنی قوانینی است بعد از ورود به مجموعه ارگان یا شرکتی برای ما وضع میشود و باید به آن احترام بگذاریم و اجرا کنیم.
انسانها با یک سری رفتارها و اتفاقات در زندگی در جایگاههایی قرار میگیرند و عنوانی به دست میآورند، مثلاً وقتی به دنیا میآییم فرزند خانواده میشویم و وقتی مدرسه میرویم عنوان دانش آموز را کسب میکنیم و بزرگتر که میشویم کار و کسب درآمد میکنیم. و تشکیل خانواده میدهیم و عنوان همسر را بد ست میآوریم. قبل از اینکه وارد این مجموعه شویم همه این عنوانها در زندگی ما بوده است، ولی یکی از این عنوانها به درستی استفاده کرده است و موفق بوده و دیگری نتوانسته از عنوان خود به درستی مراقبت کند. و همه اینها برمیگردد به نداشتن آموزش و آگاهی از انجام عمل کاری که در زندگی ما پیش میآید و استفاده نکردن از تجربه دیگران، یعنی با سر خود کار کردن و تصمیم گرفتن. وقتی ازدواج کردم، فقط هدفم این بود که دین خودم را کامل کرده باشم و دیگر هیچ آموزشی از زندگی زناشویی نداشتم ونرفتم که آموزش و آگاهی به دست بیاورم. از کسی مشورت نگرفتم و از تجارب دیگران استفاده نکردم.
ورزش را دوست داشتم و همین ورزش باعث شد که من مصرف کننده شوم بدون آموزش و آگاهی اول از مواد نیروزا استفاده کردم و بعد مواد اعتیاد آور را آوردم و شدم یک مصرف کننده به مدت ۱۰ سال مصرف تریاک و شیره. در این دوران خیلی خواستم به رهایی برسم ولی نتوانستم. در سال ۹۹ با تبلیغات سینه به سینه از طریق باجناقم آقای سید نعمت حسینی معرفی شدم،
وارد این مجموعه بزرگ شدم، پس از وارد شدن همایلی روی دوش افرادی دیدم که روی آن نوشته شده بود، من میتوانم پس تو همی می توانی، فهمیدم در مرحله اول به عنوان رهجو نامیده میشوم یعنی جوینده راه فردی که به هر دلیل از مسیر زندگی خود خارج شده است و متوجه لغزش خود شده و خواهان بازگشت به زندگی است. بعد از سه جلسه باید راهنما انتخاب کنم. کسی که مانند خود من از مواد اعتیادآور رنج برده است و با آموزشهای لازم و کسب مهارتها به آن آرامش نسبی در زندگی رسیده است و این فرد در حال حاضر آمادگی خدمت به هم نوع خود دارد.
در مرحله دوم عنوان رهپو را به دست میآورم، فردی است که پس از مدتها مصرف هرگونه مواد اعتیاد آور وابسته شده و پس از تجربه چندین بار قطع مواد به این باور رسیده که به تنهایی قادر به رهایی نیست. به واسطه مصرف مواد همسر من نیز آسیب دیده بود و از نظر روانی به هم ریخته شده، و این مجموعه از من خواست که همسرم را با خودم بیاورم، در اوایل او انکار میکرد و میگفت شما مصرف کردهاید من چرا به این مجموعه بیایم ولی با اصرار وارد به مجموعه شد و فهمید که او هم آسیب دیده است و باید آموزش ببیند، و عنوان همیار را گرفت، فردی که پس از مدتها تحمل تخریبهای مصرف مواد اعتیاد آور فرد وابسته، به این باور رسیده که رهایی از وابستگی به تنهایی ممکن نمیباشد. و همیار هم همانند رهپو باید راهنما انتخاب کند، تا بتواند با آموزش و راهکار هم به خود و هم به رهپوی خود کمک کند. زیرا همیارها در اصل به معنی یاری رسان هستند،. در ادامه بزرگترین شوق من همیارم، بوده و کار خیلی سختی داشته است. به همین دلیل این مجموعه وظایف رهپو را ۷ وظیفه و وظایف همیار را ۲۸ وظیفه قرار داده و
و در پایداری50درصد رهپو و 50درصد همیار نقش دارد.
بزرگترین وظیفه یک رهپو صداقت بوده است، صداقت با راهنما از واجبات رهایی است، من میدانستم به تنهایی نمیتوانم رها شوم.با خودم روراست شدم و گفتم بایداین راه را بروم و باید با راهنما صداقت داشته باشم و از همان اول هر موادی که مصرف کرده بودم را برای او تعریف کردم، زیرا متوجه شدم که اگر این کاررا نکنم عود مجدد میکنم. ایمان داشتن به راهنما وظیفه دیگر رهپو است و در زمان تیپر باید این ایمان قوی باشد،تا بتوانیم به قطع دارو و رهایی برسیم بزرگترین وظایف همیارها این است که فرد مصرف کننده را به عنوان یک بیمار در نظر بگیرند نه به عنوان یک مجرم، همیار باید پی ببرد که رهپو به تنهایی نمیتواند ادامه مسیر بدهد و نیازبه مراقبت و حمایت دارد.همیار باید به طور مستمر در کارگاهای آموزشی شرکت کند. صداقت با راهنما را سرلوحه کار خود قرار دهد همیار نباید از روی جبر و نارضایتی در کارگاههای آموزشی شرکت کند، و باید از روی عشق و علاقه به رهپو و عشق به زندگی باشد. همیار باید صبور باشد صبر همراه با تلاش در مسیر رهایی و در نظر گرفتن فرایند زمان.
و در پایان آموختم که اهداف بزرگ انسانهای بزرگ را طلب مینماید، تمام رهپوها و همیارهای این جمعیت انسانهای بزرگی هستند، و تلاش میکنند شاخ و برگ جمعیت رهپویان رهایی پایدار در تمامی مناطق ایران عزیزمان رشد دهند تا به هدفی که جمعیت دارد. که همانا( ایران عاری از اعتیاد است برسیم)
انشالله…..